Web Analytics Made Easy - Statcounter

مجموعه شعر «عاشقانه‌های پسر نوح» اثر علی‌محمد مؤدب و از برگزیدگان جایزه قیصر امین‌پور است که آلبوم موسیقی آن با همین نام با آهنگسازی و تنظیم امیرحسین سمیعی با اشعار و خوانش ادبی علی محمدمؤدب از سوی مرکز موسیقی حوزه هنری به زودی منتشر خواهد شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، مجموعه شعر «عاشقانه‌های پسر نوح» اثر علی‌محمد مودب و از برگزیدگان جایزه قیصر امین‌پور است که آلبوم موسیقی آن با همین نام با آهنگسازی و تنظیم امیرحسین سمیعی با اشعار و خوانش ادبی علی محمدمودب از سوی مرکز موسیقی حوزه هنری به زودی منتشر خواهد شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اغلب سروده‌های کتاب کوتاه و در عین حال صمیمی و اثرگذار است و به نظر می‌رسد همین صمیمیت موجود در تک تک اشعار موجود در کتاب باعث دلپذیرتر شدن آن برای مخاطبان شده است. علاقمندان به اشعار این کتاب حالا می‌توانند سطر سطر آن را با صدای شاعراش بشنوند و از آن لذت ببرند. به همین بهانه با علی‌محمد مودب درباره سروده‌های نخسین دفتر شعرش و تجربه دکلمه کردن آن در قالب یک آلبوم موسیقی به گفت‌وگو پرداختیم که می‌خوانید.

آقای مودب آلبوم «عاشقانه‌های پسر نوح» به زودی منتشر می‌شود اما بد نیست به همین بهانه به این کتاب هم اشاره کنیم که در زمان انتشارش با استقبال زیادی مواجه شد و جایگاه قابل قبولی در شعر سپید پیدا کرد. نظر خودتان درباره دلایل موفقیت کتاب و تأثیری که روی مخاطب گذاشته چیست؟

خوشبختانه اتفاق خوبی بود، این کتاب میان اهالی شعر دیده شد و اساتید و منتقدان به آن لطف داشتند. در واقع «عاشقانه‌های پسر نوح» هم برای خودم کتاب خاصی است و هم برای کسانی که شعر نوگرا را دنبال می‌کنند و این به گمانم نتیجه رویکرد خاصی به شعر است. در حقیقت نگاه من به شعر از مسیر زندگی می‌گذرد و همین باعث شد اشعار این کتاب خاص شوند.

به اعتقاد من شعر قطاری است که حتماً باید از دو ایستگاه عبور کند. یکی ایستگاه متن است که مطالعه ما نسبت به آثار ادبی گذشته را شامل می‌شود و دیگری ایستگاه زندگی است که خودمانیم و جهان!

برخورداری شعر من بحمدلله از ایستگاه زندگی زیاد بود و به همین دلیل به آن توجه شد. در واقع بازنمایی ادبی انسان، شادی ها و مسائل و دردهایش که در عصر خودمان می‌بینیم در «عاشقانه‌های پسر نوح» دیده شد و این چیزی بود که سال‌ها در زندگی من بوده و تلاش کردم خودم و اطرافیانم را در دل این ماجرا قرار دهم. اینکه خودم را به صورت فردی بریده از زمینه اجتماعی نبینم و به عنوان یک لحظه منفصل از لحظات دیگران ندانم. به همین دلیل است که در «عاشقانه‌های پسر نوح» لحظاتِ دیگران بسیار است و نگاه آنها بسیار دیده می‌شود. وقتی من از یک واقعه عاشقانه برای خودم حرف می‌زنم، در بطن آن و در تصویری که حس من از این عشق روایت می‌کند جامعه حضور محسوس، زنده و غیرشعاری دارد و بر همین مبنا تلاشم این بوده که نگاهم نقطه‌ای نباشد و این نوعی زیستن است، زیستن در لحظاتی که تبار و اقلیم دارند.

همانطور که خودتان هم اشاره کردید این کتاب فراتر از شخص رفته و توجه به معضلات و دغدغه‌های اجتماعی و نگاه برون فردی در آن دیده می شود. نسبت عنوان کتاب با این نوع نگاه را تشریح کنید و به نظر شما شعر سپید در انعکاس فضای اجتماعی چگونه به منصه ظهور می‌رسد؟

نوع رویکرد ما به اجتماع گاهی رویکرد گزارشگرانه است و فقط می‌خواهیم آن را روایت کنیم و درگیر ماجرا نیستیم یا به تعبیری موضوعات اجتماعی را انتخاب می‌کنیم و به عنوان یک موضوع به آن می‌پردازیم، در این سبک کار از آنجایی که شعر میدان صدق عاطفی است نمی‌توانیم آنقدر که باید، عاطفه موثری را ایجاد کنیم اما گاهی با تمام توان روحی سعی داریم  خودمان جزیی از وضعیت و موضوع شویم و آن را از دید خودمان روایت کنیم نه به عنوان موضوع جالبی که پیدا کردیم.

خاطرم است در شعر بلند «سفرنامه یک پرنده» که در همین آلبوم نیز هست، در بخشی وضعیت زنانی را نوشته‌ام که پشت در اداره گمرک قشم نشسته‌اند و منتظرند تا با کارت تجاری ای که در دست دارند کالایی را بگیرند و از گمرک رد کنند و به صاحبکارشان بدهند. آنجا نوشته‌ام «زنانی کوچک که نام همه آنها کنیزو بود» و یادم هست که دریافتم این روایت کمی مبالغه‌آمیز است و در جهت حس‌برانگیزی است، اما نچسب است، . اینکه ما سوژه را در آن لحظه تحقیر می‌کنیم همان رویکردی است که بسیاری مواقع در سینمای اجتماعی و شعر اجتماعی معمول است و یک برچسب «کنیزو» روی زنی می‌گذاریم که پشت در گمرک نشسته که کالایی را رد و بدل کند و در این روایت بسیار موثر است؛ اما فرق نگاه من این بود که در ادامه نوشتم «یا نام‌هایی مثل خواهرانم داشتند». اینجا یک لحظه خود من که از جنوب خراسانم با زنی که اهل بندرعباس و هرمزگان است پیوند زده می‌شود و ناگهان به او نزدیک و جزیی از خانواده‌اش می‌شوم. فرق شعر «عاشقانه‌های پسر نوح» با برخی از آثار اجتماعی  در نگاه و احترامی ست که در این سطرها پیداست. سطرهایی که ناگهان من با همه وجودی که دارم وارد صحنه می‌شوم.

شاید آن سال‌ها در سینما و داستان‌ها از «کنیزو» هم استفاده شده بود اما من ناگهان در این صحنه یاد خواهران خودم می‌افتم و نام آنها را می‌آورم. این یک عاطفه موثری ایجاد می‌کند که نشان می‌دهد شاعر نیامده اینجا دنبال موضوعی بگردد که با آن شعری بسازد و جایزه‌ای بگیرد، بلکه واقعه‌ای را از درون واقعه روایت می‌کند، همین نگاه در سطرهای دیگری از همین شعر نیز قابل پیگیری است. این نگاه را امروز و پس از گذر سال‌ها بهتر می‌توانم توضیح بدهم. شاید همین شعر یکی دو ماه از زندگی مرا درگیر ‌کرد و با گریه‌ها و پریشانی به دست آمده است. این پریشانی ناشی از این بود که حس می‌کردم این واقعه برای من و تبار من اتفاق می‌افتد و آن را می‌نوشتم و حالا که یادم می‌آید می‌بینیم خیلی از این اشعار اینگونه نوشته شده‌اند.

یکی از دوستان منتقد جایی گفته بود «مؤدب» بدون گریه شعر نمی‌نویسد و اتفاقاً حرف درست و دریافت هوشمندانه‌ای بود. واقعاً خیلی از شعرهای مهم «عاشقانه‌های پسر نوح» نه با یک بار گریه که با مرور و بازنویسی و درگیری جدی با موضوع در بیداری و حتی در خواب نوشته شده، زمانی که درگیر دریافتهای مربوط به  برخی از این اشعار بودم خیلی وقتها با گریه بیدار می‌شدم. و این حس و حال به این خاطر بود که جزیی از واقعه می‌شدم و همین صدق عاطفی اشعار باعث شد به تماشایی در این شعرها برسم که به نظر کمیاب است.

چه شد که تصمیم به انتشار آلبوم موسیقی «عاشقانه‌های پسر نوح» گرفتید، پیشنهاد آن از سوی چه کسی به شما داده شد؟

«امیرحسین سمیعی» در فضای آهنگسازی برای شعر چهره شناخته شده‌ای است و وی برای برخی از شاعران برجسته و نوگرا آلبوم‌های شنیدنی ساخته و همچنین در موسیقی  فیلم نیز چهره مهم و جدی محسوب می‌شود.   دوستی با ایشان، فرصتی فراهم کرد که  این عزیز هنرمند اشعار من را خواند و بسیار به آنها علاقمند شد. آقای سمیعی زمان زیادی را صرف آهنگسازی این مجموعه کردند و بارها و بارها روی قطعات کار کردند و  قطعات خاصی نوشتند که بسیار زیبا است و گنجینه موسیقی ما را غنی می‌کند.

این آلبوم شامل چه قطعاتی است؟

آلبوم «عاشقانه‌های پسر نوح» شامل ۱۸ قطعه است که نهایی شده و همین روزها منتشر می‌شود. هسته اصلی این آلبوم شعرهای شاخص همین کتاب است و البته برخی از اشعار کتاب‌های دیگرم که به این حال و هوا نزدیک است را هم در این آلبوم استفاده کردم.

آقای مودب سال‌هاست که خوانش و دکلمه شعر باب شده که گاهی توسط خود شاعران و گاهی هنرمندان انجام می‌شود. به نظر شما تاثیر کدامیک  بر مخاطب بیشتر است؟ شاعری که دقیق‌ترین و نزدیک‌ترین حس به اشعارش را دارد یا هنرمندی که شاید تبحرش در دکلمه بیشتر است؟ این تجربه برای شما چطور رقم خورد؟

به نظرم هردو خوب است و هرکدام برای خودش یک نمکی دارد. وقتی شاعر می‌خواند تمام آن تجربه در ذهنش احضار می‌شود و آن را در صدای خودش بهتر از هر کسی روایت می‌کند و بدیهی است هیچ کس مانند شاعر رنگ و بوی کلمات را نمی‌شناسند و طبیعتاً اگر کمی هم فن بیان بداند نتیجه بهتر خواهد شد، اما وقتی هنرمندان دیگری این کار را می‌کنند آنها هم آشنایی با مردم را با خودشان می‌آورند و از آن به عنوان پلی میان مخاطب و شعر استفاده می‌کنند که در این شکل هم کارهای شاخصی تولید شده است، نمونه آن برخی دکلمه‌های مرحوم خسرو شکیبایی است، اگرچه  به گمان من نتوانست موفقیتش در دکلمه نامه‌های سیدعلی صالحی را در خوانش اشعار سهراب تکرار کند اما دکلمه اشعار صالحی بسیار عالی بود و بخشی از آن شعرها در جامعه تبدیل به ضرب المثل هم شد.

به نظرم اینها پدیده‌هایی هستند که هر دو مبارک است، اما وقتی شاعر می‌خواند یک میراث جدی برای مخاطب باقی می‌گذارد و آن واقعه ای که بر شاعر گذشته برای کسانی که مخاطب جدی ادبیات هستند بهتر روایت می‌شود.

به طور مثال دکلمه‌های حسین منزوی بسیار ارزشمند است و هربار که غزل منزوی با صدای خودش شنیده می‌شود بخشی از این تجربه با صدایش به ما بهتر می‌رسد و ادای کلمات موثرتر است و محصول صوتی را تبدیل به میراثی می‌کند که برای اهالی ادبیات ارزشمند خواهد بود.

به نظر خودتان شنیدن «عاشقانه‌های پسر نوح» برای مخاطب چه تجربه‌ای خواهد بود؟

امیدوارم دوست داشته باشند. به نظرم هنر آقای سمیعی در آهنگسازی خاص است و تبدیل به اثری شده که امیدوارم من هم با صدای خودم توانسته باشم به آن چیزی اضافه کنم و مدیون مخاطب نشوم و از آن دریافتهای خوبی داشته باشند و لذت ببرند.

انتهای پیام/

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: علی محمد مودب آلبوم عاشقانه های پسر نوح شعر سپید عاشقانه های پسر نوح آلبوم موسیقی سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۲۷۲۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها-طیبه یوسفی مظاهر: مشتاقانه به دنبال نام ونشانی از او بودم که در میان جست‌وجو برای یافتن نشانی از خانواده از همان ابتدا جذب عشق بی انتهای یک خواهر به برادر مجاهدش شدم که با گذشت ۴ سال از پر کشیدنش گویی هنوز هم حضور بردار در زندگیش جریان دارد و حس غرور به داشتن برادری چون علی آقا در صدایش موج می‌زند و با بغض و اشک چشم می‌گوید من هر لحظه او را احساس می‌کنم و معجزات بسیاری از ایشان دیدم.

آری علی خاوری جانباز مدافع حرم که در سی سالگی عاشقانه به سوی معبود شتافت ابراهیم هادی نسل ماست که گفتن از همه ویژگی‌های او نه در یک خبر و گزارش ما و نه در یک کتاب هیچ‌گاه ممکن نبوده و نیست و ما تنها به قدر ماندن در تاریخ و در حد بضاعت خود ایشان را معرفی می‌کنیم.

می‌خواست گمنام بماند ولی تقدیر بر این بود که چراغ راه هدایت ما و نسل ما باشد و بدانیم شهدا دست یافتنی است و اگر در چهل سال پیش ابراهیم هادی وجود داشت امروز هم می‌شود ابراهیم هادی شد درست مثل علی خاوری.

محور تمام فعالیت‌هایش نماز بود حتی در سخت‌ترین شرایط نمازش را اول وقت می‌خواند و اگر در وسط جاده بود باید متوقف کرده و نماز ادا کند؛ درست مثل ابراهیم.

در بیمارستان هم که بستری می‌شد با وجود آنکه تحمل درد و رنج ناشی از جانبازی برایش بسیار سخت بود ولی وقت اذان که می‌شد سجاده سبزرنگش را در کنار پنجره گشوده نماز ادا کرده و در خلوت با خدای خود نجوا و به راز و نیاز می‌پرداخت.

سر شار از صفا و ادب و معنویت بود، متین و با وقار، همیشه به یاد خدا بود و از آن غافل نمی‌شد و جاذبه‌های معنوی او باعث جذب مردم و جوانان به دین و معنویت می‌شد؛ درست مثل ابراهیم.

ابهت خاصی داشت قد و بالایی بلند و محاسن زیبا و بلند و جاذبه چهره اش، مهربانی و چشم‌های گیرایش، و حتی محبت کردنش همه را جذب خود می‌کرد؛ جوان و خوشدل و خوش سیرت و خوش صورت، نورچشمی خانواده و اقوام بود، اصلاً وقتی درونت پاک باشد خدا چهره ات را گیرا می‌کند که این گیرایی، از نور ایمانی است که در ظاهرت نمایان می‌شود و می‌شوی یکی مثل ابراهیم.

شجاعت و یکرنگی از ویژگی‌های بارز او بود، بسیجی بود، هیئتی، مسجدی و هم ورزشکار، بدن محکم و تنومندی داشت و به واسطه مرام پهلوانی و قدرت جسمانی‌اش در ورزش سرآمد و قدرتمند بود درست مثل ابراهیم.

برای جذب جوانان به سوی خدا و دین و اهل بیت علیهم السلام از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کرد، الگوی خود را شهدا و بخصوص ابراهیم هادی قرار داد، حالا یک استاد و یک الگوی کامل پیدا کرده بود در مسیر ابراهیم قدم برداشت و شد یک ابراهیم دیگر.

عاشق ابراهیم هادی بود، ابراهیم را بهترین الگو برای تمام مردم می‌دانست بارها کتاب سالم بر ابراهیم را به دوستان هدیه می‌داد، داستان اذان شهید هادی را برای همه روایت می‌کرد، اذانی که باعث شده بود ده‌ها نفر به جبهه اسلام گرایش پیدا کنند، سعی می‌کرد خودش هم مسیر شهید ابراهیم هادی را طی کند.

برای تواضع و خاکی بودن، غیرت و مردانگی و پاکی وجودش شهید ابراهیم هادی را الگو قرار داده بود، می‌خواست مثل ابراهیم باشد و در مسیرش محکم و استوار...

علی مرد مبارزه در میدان‌های سخت نظامی، روشنگری، جهادی، فرهنگی و سیاسی بود و دوستانش لقب «مرد میدان» را برای او برگزیده بودند، همیشه کتاب دعایی همراهش بود که بر روی کتاب عکس رهبری و ابراهیم بود وقتی وارد سپاه شد، روی لباس فرم پاسداریش پیکسل شهید هادی را زده بود.

برای همگان از اخلاص و عشق ابراهیم هادی به خانم فاطمه زهرا (س) سخن می‌گفت، خودش هم ارادت خاص و ویژه‌ای به مادر سادات داشت، مراسم عقدش هم در روز ولادت خانم فاطمه زهرا (س) در مراز شهید گمنام بود آن هم مراسم امام زمانی پسند؛ تا آنکه با عشق زهرایی، با آغاز ایام فاطمیه در بیمارستان بستری و در شام ولادت خانم فاطمه زهرا (س) پس از تحمل درد و رنج ناشی از جانبازی عاشقانه به سوی معبود پر کشید.

برای کارهای جهادی پیش قدم بود و آن را توفیق و افتخاری برای خود می‌دانست، از ظواهر دنیوی فراری بود در کمک به سالمندان و رسیدگی به حال محرومین، نیازمندان و یتیمان و دستگیری جوانان فعال و حساسیت زیادی داشت و برای کمک هر انچه از دستش بر می‌آمد دریغ نمی‌کرد درست مثل ابراهیم.

در زندگی خود پیوسته به اسلام و قرآن و اهل بیت، نظام و کشور خدمت می‌کرد، دواطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت و سه سال متوالی به عنوان مدافع حرم خالصانه در دفاع از حرم ال الله و تنها برای رضا خدا مجاهدت کرد تا آنکه در عملیات محرم در سوریه به دلیل جراحت و جانبازی و استنشاق مواد خاص شیمیایی و رادیو اکتیو به سرطان درگیر شد، خوشحال از این بود که تنها با خدا معامله کرده است؛ در روزهای آخر عمر با برکتش در بیمارستان با آنکه تحمل درد را نداشت شال تبرکی حرم حضرت زینب (س) را که بر گردن اندخته بود می‌بوسید و می‌گفت ما نوکریمون را برای اربابمان انجام دادیم و حتماً در لحظه‌های آخر عمر در کنار ارباب بی کفن سربلند بود و دلش از این شاد بود که بی بی زینب (س) را در کنار خود می‌دید؛ در روی تحت بیمارستان به یکباره از خواب بیدار و به حالت احترام نشست، به سمت قبله خیره شد و می‌خندید و هیجان زده به خواهر می‌گفت «خانم زینب (س) اومده بالای سرم «وساعتی بعد پرواز به سوی ابدیت.

اخلاص او در کارها، سبب می‌شد تا او فقط خدایش را مدنظر قرار دهد، و از آنجا که الگویش را شهید ابراهیم قرار داده بود به دنبال گمنامی بود وشاید برای همین بود که هیچوقت قدمی برای اثبات جانبازی و تشکیل پرونده برنداشت.

حالا زندگی نامه، سیره و منش و خاطرات علی آقا در کتابی با عنوان «مثل ابراهیم» به چاپ رسیده تا به عنوان الگویی مناسب به جامعه امروز معرفی شود.

رضا عنبری نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان و از نویسندگان کتاب «مثل ابراهیم» در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد آخرین اثر خود اظهار کرد: نگارش کتاب مثل ابراهیم از سال ۱۴۰۰ آغاز و پس از گذشت بیش از یک سال کار بر روی کتاب، درست روز میلاد حضرت زهرا (س) کار کتاب به پایان رسید که طی روزهای آینده مراسم رونمایی از کتاب برگزار خواهد شد.

وی در خصوص هدف اصلی از نگارش کتاب با بیان اینکه وظیفه اصلی ما طبق فرمایش مقام معظم رهبری، معرفی شهدا به عنوان الگوی مناسب برای جامعه است، عنوان کرد: با توجه به اینکه علی آقا در هر زمینه‌ای که ما ورود کردیم، چه در حوزه اخلاقی، نظامی، معنویت، شجاعت، تحصیل، ورزش و… سرآمد بوده ما با این کتاب به دنبال این هستیم که یک الگوی درست به جامعه معرفی کنیم همان طور که امام خامنه ای عزیز فرمودند «هر شهیدی یک نماد است که این نمادها می‌شوند الگو برای جوانان ما؛ سعی کنید چهره‌ای شهدا را آن چنان که هست برای جوان‌های امروز روشن کنید، و این به آنجا منتهی بشود که جوانها بتوانند در بین این چهره‌هایی که معرّفی شده‌اند و نشان داده شده‌اند، برای خودشان الگو انتخاب کنند، به آنها دل ببندند و راه آنها را دنبال کنند»

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان به نحوه آشنایی با علی خاوری اشاره و عنوان کرد: زمانی که مشغول به جمع آوری خاطرات کتاب مهمان شام زندگینامه و خاطرات شهید سید میلاد مصطفوی از شهدای مدافع حرم شهرستان بهار بودم، به یک اسم علی خاوری برخوردم و شماره علی آقا را گوشی ذخیره کردم تا سراغ او بروم و خاطرات سید میلاد را از زبان کسی که خودش ذوب در شخصیت سید میلاد بوده بشنوم، اما نمی دانم چرا این توفیق قسمت من نشد.

وی با بیان اینکه در جمع آوری کتاب خاطرات شهید مدافع حرم مجید صانعی نیز مجدد به اسم علی خاوری برخوردم، گفت: مجید همان شهیدی است که وقتی قرار بود علی خاوری برای آوردن مهمات از ساختمان خارج شود، پیش دستی می‌کند و کمی زودتر از علی بیرون می‌رود و به همین ترتیب، تقدیر شهادت برای مجید رقم می‌خورد و درست جلوی چشمان علی، با تیری که بر قلبش اصابت می‌کند به شهادت می‌رسد و لذا این بار نیز در جمع آوری خاطرات شهید تصمیم گرفتم به سراغ علی آقا بروم.

عنبری اضافه کرد: متأسفانه این بار نیز توفیق حاصل نشد و در بهمن ماه سال ۱۳۹۹ با شنیدن خبر تلخ پر کشیدن جانباز مدافع حرم علی خاوری بر اثر جراحات جنگی در دفاع از حرم، بسیار متأثر شدم و فهمیدم باز هم از همراهی با یک شهید زنده جا ماندم.

وی به بیان اینکه چند ماه بعد از عروج علی آقا، تصویر زیبایی از ایشان در فضای دیدم و بی درنگ آن را به اشترک گذاشتم، گفت: بعد از ساعتی خانواده علی آقا از من تشکر کرده و چند خاطره خوب از ایشان برایم نوشتند که خاطرات برایم بسیار جالب بود و لذا با معرفی خود درخواست کردم تا اطلاعات بیشتری از زندگی علی آقا برایم ارسال کنند که مورد استقبال خانواده ایشان قرار گرفت و خاطرات بسیاری از این مجاهد بزرگ برای من ارسال کردند و لذا جرقه جمع آوری اطلاعات و نگارش کتاب زندگی نامه ایشان در ذهن من زده شد.

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان در بیان علت نامگذاری کتاب با عنوان «مثل ابراهیم» از عشق و ارادت ویژه این رزمنده مجاهد به شهید ابراهیم هادی و حرکت در مسیر این شهید سخن به میان آورد و توضیح داد: علی آقای خاوری در تمام زندگی خود شهید ابراهیم هادی را الگوی خود قرار داده بود و هر آنچه از ایشان شنیده بود را در زندگی اش پیاده کرده بود به طوری که سیر زندگی ایشان هم همچون ابراهیم بود.

وی با تاکید بر اینکه جانباز مدافع حرم علی خاوری یک ابراهیم برای نسل امروز بود، اظهار کرد: علی خاوری یک ابراهیم هادی دیگری در جامعه امروزی ما می‌شود و ما هدفمان این است که شهدا را دست یافتی جلوه دهیم و بگوییم اگر ابراهیم هادی در چهل سال پیش و در دهه شصت شهید شده ولی امروز هم می‌شود ابراهیم هادی شد که نمونه آن علی خاوری است.

عنبری با بیان اینکه علی آقا عاشق ابراهیم هادی بود و این شهید بزرگوار را بهترین الگو برای تمام مردم می‌دانست ابراز کرد: علی آقا کتاب سلام بر ابراهیم و تقریباً تمام آثار گروه شهید هادی را به دقت مطالعه کرده بود و همواره در تلاش بود تا آنچه را که می‌خواند در زندگی خود پیاده کند که اینچنین شد و رفته رفته درست مثل ابراهیم شد به طوری که وقتی سیر زندگی علی آقا را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم که چقدر شبیه ابراهیم هادی بوده و لذا و بر همین اساس اسم کتاب زندگی نامه ایشان به عنوان «مثل ابراهیم» انتخاب شد.

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان اضافه کرد: علی آقا بارها کتاب سلام بر ابراهیم را به دوستان هدیه می‌داد و افراد را تشویق به خواندن این کتاب می‌کرد.

وی با بیان اینکه برای نوشتن خاطرات علی آقا به سراغ، خانواده، دوستان و همرزمان شهید رفتم، اضافه کرد: ما در این کتاب، به دنبال خلق اثر ادبی نبوده و نیستم، فقط می‌خواستم علی خاوری را از زاویه دید و نگاه دیگران روایت کنم و به همین دلیل، سعی در اختصار را در نظر داشتم و به اختصار به سبک و سیره زندگی ایشان در برهه‌های مختلف پرداختیم.

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان در تبیین بارزترین ویژگی‌های اخلاقی ایشان با تاکید بر اینکه این رزمنده مجاهد انسانی مخلص، شجاع، ولایتمدار و… بود، گفت: در سبک زندگی ایشان دغدغه‌ی هدایت جوانان، عشق شدید به شهدا و شهادت، ذوب بودن در اهل بیت و ولایت، احترام خاص به والدین، اهل گریه بودن، معصومیت و شوق به رفتن و رسیدن بسیار به چشم می‌خورد.

وی با عنوان اینکه علی خاوری در حوزه‌های جهادی بسیار فعال بود و بیش از ۱۰ سال در قالب اردوهای جهادی در روستای اطراف شهرستان رزن فعالیت داشت، گفت: ایشان در اردوهای جهادی در عرصه‌های عمرانی، فرهنگی و درمانی بسیار فعال و پویا بودند و در عین حالی که شخصیت بسیار معنوی و خاصی داشتند یک فعال و کنشگر سیاسی و مطالبه گر نیز بودند.

عنبری به بعد سیاسی شخصیت علی خاوری نیز اشاره و توضیح داد: ایشان فردی بسیار شجاع و نترس بودند و با صراحت و تمام قد در برابر مسئولین کم کار می‌ایستادند، در عرصه‌های سیاسی و راهپیمایی‌ها بسیار فعال و همواره در حال جهاد تبیین و روشنگری بودند و بخاطر روشنگری‌هایش در خصوص فتنه ۸۸ برخی از مسئولین دولت وقت در شهرستان از ایشان گلایه داشتند و او را تحت فشار قرار می‌دادند.

وی با تاکید بر اینکه نکته به نکته و خط به خط کتاب بسیار آموزنده است، به وصیت نامه علی خاوری اشاره و یادآور شد: علی آقا بسیار وصیت نامه عجیبی دارند که نشان دهنده شخصیت والای ایشان است که ابتدای این وصیت نامه به معرفت و علاقه‌ای که به اهل بیت الله السلام داشتند اشاره دارد و قسمت پایانی وصیت نامه که بسیار زیبا و خواندنی است نشان از ارادت خاص و ویژه ایشان به ولایت و به شخص امام خامنه ای است که می‌گوید ای کاش جان‌ها در بدن داشتم و در راه ولایت و امام خامنه ای فدا می‌کردیم و سلام مرا به امام خامنه ای برسانید و بگویید که آرزوی من دیدن چهره مبارک شما از نزدیک بود.

عباس خاوری پدر مجاهد فی سبیل الله علی خاوری در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سوال که چرا این مجاهد فی سبیل الله به دنبال جانبازی در سوریه در نبرد با تکفیری‌ها، اقدامی برای ثبت پرونده جانبازی اش نکرد، بیان کرد: از آن جایی که علی آقا الگوی خود را شهید ابراهیم هادی قرار داده بود و سبک و سیره زندگی خود را بر مبنای سبک زندگی این شهید معز قرار داده بود، همواره به دنبال گمنامی بود و هدفش تنها رضایت پروردگار و انجام تکلیف بود، و لذا هیچ گاه قدمی برای اثبات جانبازی و تشکیل پرونده برنداشت و تنها با خدا معامله کرد.

وی در همین خصوص با بیان خاطره‌ای عنوان کرد: در روزهای آخر عمر با برکتش که حال مساعدی نداشت با بغض به علی آقا گفتم کاش حداقل پیگیر پرونده جانبازی ات می‌شدی تا برای ارتقای درجه و دیگر امورات از آن استفاده می‌کردی ولی ایشان به شال روی دوشش که شال تبرکی حرم حضرت زینب بود اشاره کرد و پاسخ داد درجه من را خانم حضرت زینب و حضرت رقیه داده‌اند، مگر من برای ارتقای درجه رفته‌ام؟ ما برای اربابمان نوکری کرده‌ایم و همین جا بود که وصیت کرد این شال را با خودش دفن کنیم که ما هم به این وصیت ایشان عمل کردیم.

وی با بیان اینکه علی آقا همواره در راه رضای خدا قدم می‌برداشت و می‌خواست کارهایش برای خدا باشد، به ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی ایشان اشاره و تاکید کرد: علی از همان کودکی ویژگی‌های شخصیتی خاصی داشت، برای پدر و مادر احترام ویژه ای قائل بود و همواره دست و پای من و مادرش را می‌بوسید، در ادب و متانت بی‌نظیر و بخاطر مهربانی و اخلاق نیکویش جایگاه خاصی در بین اقوام داشت و همه به ایشان ارادت خاصی داشتند و در همه حال به او احترام می‌گذاشتند.

وی با بیان اینکه ارتباط من با علی آقا آنچنان نزدیک و صمیمی بود که کمتر کسی باور می‌کرد ما پدر و پسر باشیم، اضافه کرد: ایشان بسیار شجاع، متواضع، نترس و عاشق شهدا و اهل بیت (ع) بود، به نماز اول وقت و نماز شب بسیار اهمیت می‌داد، بر خواندن زیارت عاشورا مداومت داشت و همواره در کمک به فقرا و نیازمندان در تلاش بود.

وی با اشاره به ولایتمداری این جانباز مدافع حرم با بیان اینکه در وصیت نامه خود تاکید کرده بود که دوست ندارم در تشییع جنازه من کسی که ذره‌ای با ولایت و جمهوری اسلامی زاویه و مشکل دارد شرکت کند، خاطر نشان کرد: ایشان وصیت کرده که در تشییع جنازه ام پرچم آمریکا و اسرائیل را آتش بزنید تا همگان بدانند که من تابع ولایت فقیه و ضد آمریکا هستم که طبق وصیت ایشان در زمان تشییع پیکر پاکش ابتدا تابوت علی را از روی پرچم آمریکا و اسرائیل رد کردیم و بعد پرچم‌ها را به دست مادر علی آقا دادیم و ایشان با صلابت خاصی که داشتند، پرچم استکبار را در تشییع پیکر تنها پسرش آتش زدند.

محمدمهدی کوروش مقصود همرزم علی خاوری نیز در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به زمان آشنایی خود با ایشان عنوان کرد: برای اولین بار که سال ۹۴ به سوریه اعزام شدیم با ایشان آشنا شدم و در عملیات محرم در کنار هم بودیم.

وی با بیان اینکه علی آقا فردی بسیار متواضع بود، اخلاص و کار جهادی را دو ویژگی بارز ایشان دانست و تاکید کرد: شجاعت، ادب و متانت در برابر فرماندهان و سایر نیروها، خوش اخلاقی، خوش رویی و پای کار بودن از دیگر خصوصیات اخلاقی علی آقا بود.

همرزم علی خاوری با ابراز اینکه ایشان عاشق شهدا بود و همواره خادمی شهدا را می‌کرد، گفت: مهمترین دغدغه ایشان خدمت به اسلام و ولایت فقیه بود و همواره آرزوی شهادت می‌کرد.

وی با اشاره به مجاهدت‌های خالصانه علی خاوری در سوریه و جبهه مقاومت یادآور شد: اکثر رزمندگان و مدافعان حرم همدان در عملیات محرم شیمیایی شدند و ریه‌هایشان درگیر شد که علی آقا هم در این عملیات بود که درگیر شد و به سبب همین جراحات جنگی درد و رنج بسیاری را متحمل شد به طوری که وقتی در بیمارستان بستری بود به ملاقات ایشان رفتم گفت «دیگر تحمل ندارم خسته شدم دعا کن بروم» و سه روز بعد آسمانی شد.

درود خدا بر علی خاوری و همه مجاهدان فی سبیل الله

کد خبر 6096583

دیگر خبرها

  • اعتلای فرهنگ جامعه از مسیر تعلیم و تربیت معلمان می‌گذرد
  • حضور انتشارات نگاه با ۲ هزار عنوان در نمایشگاه کتاب
  • سی‌وچهار دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در یک نگاه
  • وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد
  • این برنامه‌ها را حتما بشنوید/ ضیافت کتاب خوان‌ها در رادیو
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (16 اردیبهشت)
  • جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (15 اردیبهشت)
  • عرضه دو تک نگاری خبرنگار ایرانی از افغانستان در نمایشگاه کتاب
  • پایان جشنواره ملی "شعر کودک و نوجوان رضوی" در همدان